Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری فارس از رشت؛ روایت عشق| فاطمه احمدی: «این حسین (ع) است، سر سلسله عشاق، که عَلَم جنگ برداشته تا خون خویش را همچون کهشانی از نور بر سماء بپاشد و راه قبله را با قبله جویان بنمایاند، آنجا که در سیطره حرامیان خون‌ریز است عشاق را جز این چاره نیست» آری، برای حسینی شدن چاره‌ای نیست جز فدای دل و جان در راه حق.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

من از تو خودت را شناختم، آقای خوبی‌ها، من از تو به سویت گریختم، بابای مهربانِ این فرزند رو سیاه.

منی که تا نام کربلایت در تمام مجالست زمزمه می‌شد را می‌شنیدم یا عطر از کربلا آمده‌هایت به مشامم می‌خورد اشک حسرت می‌ریختم، من روسیاه کجای دنیای دیوانه خودم و کجای دنیای مهر توام که هنوز نفس می‌کشم در ماه حرام و زیبایت؟ جای من کجای این ماه است که هنوز می‌توانم ببینمش ولی لایق شناختنش نیستم؟

آقای مهربان من، تو عشق را بهتر از همه ما می‌شناسی، عاشقی را آنچنان تفهیمم کن که فریاد بزنم:

«بأبی انت و امی یا ابا عبدالله»

پرده اول/انتظارِ محرم

اوایل مرداد ماه بود که بالاخره این ویروس لعنتی دامن من و خانواده‌ام را گرفت، بیماری سخت و روزهای تلخی بود دیدن عزیزانم که نفسهایشان به شماره افتاده، چند روز به محرم مانده و زمین‌گیر شده بودیم اما الحمدالله امسال هم چشممان محرم حسینی را دید، در دهه اول محرم توانایی حضور در مراسمات روضه سید الشهدا را نداشتیم اما به یمن فضای مجازی توانستیم مراسمات را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنیم.

تا بیماری از تنمان خارج شود دیگر اواخر دهه دوم رسیده بود، طبق معمول ده شب دوم هیئت ثارالله رشت با نوای حاج ابوذر بیوکافی و سایر مداحان بنام کشوری در محوطه‌ای بزرگ و زیبا در منظریه رشت مراسماتی را تدارک دیدند و تا بیماری به طور کامل از تنمان خارج شود فقط قسمت شد در دهه دوم محرم یکی دو شب توفیق شرکت در روضه‌های اباعبدالله داشته باشیم اما آن هم برای دل ما کافی بود.

پرده دوم/وداع با ماه حسین

کم کم محرم به انها می‌رسید و قلوب سوختگان عاشق سیدالشهدا باید با این ماه خونین وداع می‌کرد و به ماه صفر نزدیک می‌شدیم، روزهای قرنطینه‌ام  نیز به انتها رسیده بود و مهیای زندگی روزمره می‌شدم، این بار صدای روضه‌ها و هیئات یکی در میان در شهر به گوش می‌رسید، طبق عادت خیابان‌های شهر را سیر می‌کردم تا حال و هوای محرم را در هیاهوی روزهای پایانی این ماه اهل بیت حسین (ع) تماشا کنم، سیاهپوش شدن شهر صدای فغان اهل حرم حسینی را تداعی می‌کرد اما دیگر خیابان‌ها همچون گذشته مملو از دسته‌های پیاده عزاداری با حضور پرشور جوانان زنجیر زن و طبل و سنج و مردان تنومندی که علم عزای حسین را بر دوش می‌کشیدند نبود، شهر غمگین بود و پژمرده اما عزادار حسین(ع).

پرده سوم/دم دمای اربعین

خاطرم هست همیشه مادرم می‌گفت؛ ماه صفر سنگین است و در ابتدای ماه همواره صدقه‌ای می‌گذاشتیم و همچنان سیاه پوش عزای حسینی بودیم، کم کم به اواخر ماه صفر نزدیک می‌شدیم و از گوشه و کنار صحبت‌هایی درباره مراسم اربعین می‌شنیدم، سال گذشته به دلیل شرایط ویژه کرونایی از ایران هیچ زائری قدم در مسیر بهشتی نجف به کربلا نگذاشته بود، مواکب گیلان سال گذشته تمام ظرفیت و انرژی خود را برای طرح مواساتی که نائب امام زمان دستورش را داده بودند صرف کردند، از توزیع بسته‌های معیشتی گرفته تا ضدعفونی اماکن عمومی، از کمک به کادر درمان و تغسیل و تدفین اموات کرونایی گرفته تا برپایی موکب‌هایی در سراسر استان برای کمک به نیازمندان، اما خبری از کربلایی شدن در اربعین 1442 نبود و عمود به عمود خالی از زائران ایرانی ... اما این بار سنگر راهپیمایی شیعیان ایرانی خیابان‌های ایران و مقصد بیمارستان‌های شهر بود!

 

پرده چهارم/ راه و رسم خادمی

بگذار از خادمی بگویم، از آرزوی همیشگی دوست‌داران حسین. آقا جانم؟ کسی که جدید می‌آید دم در اسمش را می‌نویسند، غلام‌های همیشگی و قدیمی را فقط تیک می‌زنند، در فهرست خدامت اسم ما را تیک زده‌ای؟!

گفتم برای آنکه رسم خادمی را بلد باشم باید خدام حقیقی حسین را بشناسم و از این بین چه کسی مخلص‌تر و بی‌ریاتر از جَون خادم سیاه ارباب! و چه کسی به من از جون نزدیک‌تر به حسین، روسیاه‌تر از تمامی خدام! شاید روسیاهی من هم مانند خون‌ سیاه حضرت جَون با خون پاک سیدالشهدا عجین شد و مانند حُر ریاحی روسپید در آغوش یار آرمیدم.

فرازی در زیارت ناحیه مقدسه است که می‌فرماید: «السلام علی من افتخر به جبرئیل» خادمی افتخاری است برای تمام نوکران حسین، زیارت می‌گوید «برای کسی نوکرید که جبرئیل به او افتخار می‌کند» و چه افتخاری است که نوکر افتخار انیس یزدان باشی، پس راز خادمی این است؟ همین است که پیر و جوان، زن و مرد برای خادم حسین شدن روزشماری و ثانیه شماری می‌کنند؟ همین است که هر ساله در همایش جهانی اربعین حسینی شیعیان بی‌قرار را با قلبی آخته به عشق حسین و پایی برهنه از بی‌قراری‌اش راهی سرزمین نینوا می‌کند؟

پرده پنجم/ خادمِ تحمیلی

ببین آقای من، من نه کربلا آمده‌ام که برایت بخوانم: بیچاره‌تر اون که دید کربلاتو! و نه حس و حال جنگ را درک کرده‌ام تا بدانم در دایره یاران شما بودن چه حس و حالی دارد، تمام درک من از عاشورا چند صفحه مقتل است و روضه‌های شب‌های محرم، می‌دانم در قد و قواره یاران نیستم، مگر کربلا چند حبیب ابن مظاهر حافظ قرآن می‌خواست؟ مگر حسین چند زهیر از جان گذشته و سپر بلا می‌خواست؟ مگر ظهر عاشورا چند نفر مانند حُر لایق بازگشت بودند؟ اما خدمتگزاری که اینقدر لیاقت نمی‌خواهد جانم، من می‌خواهم خادم شما باشم، می‌خواهم گوشه‌ای از نگاه به حضرت جَون را بر من بی‌سر و پا کنی.

جَون، فتح باب بزرگ عاشورایی شدن است، به این امید می‌توان انرژی گرفت تا در زمره خادمان حسینی جاگیر شد، شاید این‌گونه بتوان تفسیر کرد که بی‌همه چیز هم می‌توان حسینی شد فارغ از رنگ و اعتبار و وجهه ... شاید تو ... شاید من ...

«از بردگی مقام بلالی گرفته‌اند
در مکتبی که ارزش انسان به رنگ نیست»

پرده ششم/ جا مانده‌ی رَشتی

تا جایی که به خاطر دارم، زوار حسینی هر ساله حلالیت می‌طلبیدند و چه در قالب موکب اربعین و چه در قواره زوار حسینی قدم در مسیر می‌گذاشتند و کربلایی می‌شدند، و من همیشه جامانده‌ای بودم که التماس دعا می‌گرفت! و در حسرت و فراق کربلا زیارت نامه می‌خواند:

« من ایرانم و تو عراقی
چه فراغی، چه فراغی ... »

گرچه من رسم نوکری را به بهای مسافت فروختم و در خود غرق شدم اما ارباب که رسم بنده‌پروری می‌داند و نگاه می‌کند و سلاممان را از دور می‌پذیرد، همیشه و در همه حال، پس از دور سلامش می‌دادم:

«به تو از دور سلام
به سلیمان جهان، از طرف مور سلام ...»

می گویند: از دل برود هر آن که از دیده برفت! دو سال شد! دو سال که نمی‌بینمت، دو سال که شاید در طی این بیست و اندی سالی که از خدا عمر گرفتم و پای پیاده به سویت نتاختم را می‌توانستم در طی این دو سال جبران کنم اما انگار کن که تو گفتی: «حالا که خودت نیامدی ببین رسم دنیا هم نمی گذارد که بیایی» انگار دنیا روی سرمان خراب شد! اصلا دیگر همگی این بار جا ماندیم، اربعین سال قبل دلتنگ‌ترین بودیم تا اینکه امسال به هر طریقی که شد راه زیارت را برایمان گشودی اما باز هم جا ماندیم ...این بار نه من، که همه، از زوار و کربلایی‌ها و غلام‌های همیشگی گرفته، تا موکب‌داران و زیارت نرفته‌هایی که تازه داشتند به آرزویشان می‌رسیدند.

پرده هفتم/زیارت شهدا به نیابت از سیدالشهدا

من می‌دانستم که تو مهربان‌تر و آقاتر از آنی که حتی فکرش به ذهن احدی خطور کند، اوضاع داشت قمر در عقرب می‌شد، مرزها بسته بود و راه بهشت شما فقط و فقط از آسمان مهیا شد و مایی که زمین‌گیر دنیا بودیم را در خاک رشت زندانی کردند، داشتیم رضا می‌دادیم به این سِجن زمینی که خودت واسطه شدی برای پذیرش این خادمِ روسیاه!

آری امسال به نیابت از شما فرزندانتان راهمان دادند به بارگاه ملکوتیشان! عازم گلزار معظم شهدا شدیم، اینجا گرچه با کربلا زمین تا آسمان فرق دارد اما عطر و بوی شلمچه می‌دهد، عطر و بوی روایت‌های آوینی و مناجات‌های شبانه چمران با دلدار حقیقی، اینجا می‌توانستم خادم باشم، ما اضافی‌های جامانده را با وساطت فرزندان رشیدت اینجا جا دادی و حس و حال خادمی در کربلا را برایمان در همین شبه بهشت رشت تداعی کردی؛ «من به قربان تو و خان بی منت تو»

 

سفره خادمی را در گلزار شهدای رشت گسترانیدیم، خواستیم توی نقشمان برویم و انگار در کربلا از زوار پذیرایی می‌کنیم، موکب را برپا کردیم، از چای و قهوه عراقی گرفته تا نذری‌های بین راهی، از روضه‌های باز گرفته تا چهارپایه خوانی تا سلام و خدمت به زوار و اسپند دود کردن بالای سر زائرین تنهای جامانده؛ همه را سعی کردیم کربلایی کنیم، کفش زوار را هم واکس می‌زدیم تا روح خدمت به سیدالشهدا را عمیقا حس کنیم.

اینجا گلزار معظم شهدای معزز رشت، زیارتگاه سیدی است که همگی شهدا بر بالینش شهادتین گفتند و آسمانی شدند، گرچه دوری از حسین ممکن نبود اما خود او اینجا را کربلایی کرد؛ ما اربعینی‌های جامانده در رشت که سیر آفاقی جنت الحسین را نمی‌توانستیم از سماء طی کنیم، مسافت عرضی قبور شهدایمان را طی می‌کنیم و از هر مزار تا مزار دیگر برای خودمان عمود فرض می‌کنیم و به امید کربلایی شدن و برپایی موکب خدمت در اربعین ۱۴۴۴ با چشمانی اشکبار می‌خوانیم:

«اگه راهم ندی دوستت دارم

خوبی که من با این بدی دوستت دارم»

امام رئوف و زیبای من،کاش چشم‌هایم را ببندم و در چشم بر هم زدنی صدایم کنی: بیا کربلا و پاک شو، همانجا دنیایم چنان بایستد که هر قدم در این شهر سیاه را کربلا ببینم، اما می‌دانم ظرفیت وجود بی‌وجود خودم را، می‌دانم همین که بر زمین این سرزمین پا بگذارم همان آدمی می‌شوم که پیش از این بودم.

من کجا و حرم شش گوشه نابت کجا...تو مرا از تمام اندوهی که گرفتارش بودم رهانیدی و اشک‌‍هایم را با دست‌های مبارکت پاک کردی و به والله که من با تمام دل و جان نوازشت را بر گونه‌های کرخم درک کردم، من زهیر را دیدم و حبیب را و علی خودت را من بی‌لیاقتی حُر نبودنم را دیدم ولی همچنان امید به تو دارم، این امید هنوز زنده است که افتخار خادمی‌ات را در صحن و سرای شهدای نظر کرده‌ات ارزانی‌ام داشتی.

 

 

من هنوز منتظرم سراغم را بگیری؛ مگر نفس کشیدن در همین ماه این نیست که هنوز می‌خواهی نوکرت باشم؟ تو مرا خواندی، باز هم می‌خوانی مگر نه؟ تو مرا خواستی و می‌خواهی مگر نه؟ تو دوستم داری وقتی مرا دعوتم کردی؛ باز هم صدایم کن، این رسم دوستی نیست که میان گناه رهایم کنی، تو رفاقتت را ثابت کرده‌ای پس باز هم بیا، بیا و دست این جامانده را بگیر و خادم جنت الارض کربلایم کن در محرم ۱۴۴۴ ...

السلام علیک یا ثارالله و ابن ثاره

انتهای پیام/۸۴۰۰۷/س

منبع: فارس

کلیدواژه: شبکه های اجتماعی فضای مجازی اربعین حسینی گلزار شهدای رشت خادم الشهدا موکب اربعینی پیاده روی اربعین جامانده روضه ها باز هم دو سال

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۲۲۲۹۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آزمون دوباره از ۱۳۵ کنکوری جامانده «زیرکوه»!

به گزارش همشهری آنلاین، ویدئوی غمناک پشت‌کنکوری‌های «زیرکوه» دست به‌دست در شبکه‌های مجازی می‌چرخد؛ ۲دختر دانش‌آموز که به‌دلیل سیل و بسته‌شدن راه نتوانسته‌اند به نوبت اول کنکور سراسری ۱۴۰۳ که روز پنجشنبه، ۶اردیبهشت برگزار شد، برسند به‌دلیل این شرایط از مسئولان گلایه می‌کنند و می‌گویند: «بعد از ۱۲سال درس خواندن و یک سال پشت کنکور ماندن، سیل همه آرزوهای ما را با خود برد. چرا هیچ‌کس صدای ما را نمی‌شنود؟ کاش می‌گفتند خودمان فکری برای رفتن به محل کنکور می‌کردیم؛ نه اینکه صبح بیایند و بگویند هیچ کاری نمی‌شود کرد.» حالا اما همه دست به‌دست هم داده‌اند تا ۱۳۵دانش‌آموز جامانده از کنکور شهرستان زیرکوه در استان خراسان جنوبی فرصت دوباره‌ حضور در کنکور را داشته باشند.

همه جاده‌های روستایی بسته بود

فعالیت سامانه بارشی جدید از عصر سه‌شنبه در خراسان جنوبی آغاز شد و در برخی مناطق به‌ویژه شهرستان زیرکوه شدت گرفت تا اینکه آخر وقت چهارشنبه و روز پنجشنبه، باعث جاری شدن سیل در برخی از مناطق و خسارت ‌به راه‌های روستایی شد. در همان ساعات اولیه سیلاب، ۶۰ خانوار از اهالی روستای نوده و ۲۵۰خانوار روستای بمرود زیرکوه، ۷نفر در بشرویه و ۴نفر در سرایان به مکان امن منتقل و اسکان اضطراری داده شدند.

بیشتر بخوانید:
خراسان جنوبی در محاصره سیل ؛ بعضی روستاها تخلیه شدند | انسداد برخی محورهای مواصلاتی + تصاویر

مدیرکل مدیریت‌بحران استانداری خراسان جنوبی اما به همشهری می‌گوید که باران و سیلاب جاری‌شده کار را در شهرستان زیرکوه و بخش حاجی‌آباد به قدری سخت کرد که دانش‌آموزان کنکوری راهی برای رفتن به مرکز بخش و حوزه امتحانی نداشتند و از کنکور بازماندند.

به‌گفته محمدعلی آخوندی، همه روستاهای اطراف راهشان بسته شده بود و فقط با کمک لودر و چند ماشین سنگین ارتش تعدادی از دانش‌آموزان برای رسیدن به محل آزمون جابه‌جا شدند. البته او تأکید می‌کند که این کار هم به‌دلیل شرایط جوی و نوع جابه‌جایی با ریسک انجام شد، اما به‌دلیل اینکه دانش‌آموزان و والدینشان از لحاظ روانی تحت فشار زیادی بودند، با امکانات موجود تلاش برای جابه‌جایی‌شان صورت گرفت؛ هرچند ۲۵درصد پشت کنکوری‌های این منطقه از آزمون بازماندند.

روایت فرماندار: حتی درخواست بالگرد هم دادیم

باران و سیلاب در زیرکوه به قدری شدید بود که روستای نوده در این شهرستان به‌دلیل اینکه در پایین‌دست سد قرار داشت چهارشنبه‌شب (۵اردیبهشت) تخلیه شد. فرماندار زیرکوه این خبر را پیش‌تر اعلام کرده بود که ۵۶خانوار این روستا در خوابگاه‌های دانش‌آموزی آبیز اسکان داده می‌شوند.

او حالا روز آزمون و ماجرایی را که برای پشت کنکوری‌ها پیش آمد، این‌طور روایت می‌کند: «پنجشنبه، ۶اردیبهشت بارندگی شدید، سیلابی شدن و طغیان رودخانه‌ها ارتباط روستاهای اطراف با مرکز شهرستان حاجی‌آباد را قطع کرده بود و حضور دانش‌آموزان در کنکور به‌سختی امکان‌پذیر شد. در برخی مناطق از ماشین‌های سنگین ارتش استفاده شد و برخی دانش‌آموزان را به محل آزمون رساندیم، اما در کنکور آزمایشی علوم انسانی ۱۳۵دانش‌آموز از ۹۰روستای شهرستان نتوانستند به این آزمون برسند. پیگیری‌های زیادی صورت گرفت و حتی درخواست بالگرد هم از هلال‌احمر دادیم، اما به‌دلیل شرایط جوی و باران شدید بالگرد امکان تردد نداشت.»

محمدرضا غیرتی به همشهری توضیح می‌دهد که در ۱۴۱ساعت ۶۷میلی‌متر بارندگی در زیرکوه ثبت شده است که این باران نه‌تنها در ۱۲سال طول عمر شهرستان شدن زیرکوه که پیش از آن هم سابقه نداشته است: «با این حال، در نوبت عصر و کنکور زبان‌های خارجی و هنر و همچنین در روز جمعه هیچ مشکلی برای حضور کنکوری‌ها در آزمون ایجاد نشد و همه موفق به حضور شدند.»

او تأکید می‌کند که با پیگیری استاندار و آموزش و پرورش استان، مشکل این ۱۳۵دانش‌آموز حل خواهد شد و اصلا جای نگرانی در این‌باره وجود ندارد.

بالاخره رسیدیم

خاطره یوسفی، ۱۸ساله و اهل روستای حسن‌آباد شهرستان زیرکوه است که به‌دلیل بارندگی‌های شدید قصد داشته چهارشنبه‌ شب به سمت حوزه امتحانی برود، اما بارندگی زیاد و طغیان رود اجازه تردد را به او نداده است: «روز بعد بارندگی شدیدتر شد. سد بالادست هم لبریز شده و رودخانه آنقدر بالا آمده بود که امکان تردد نداشتیم. به همه‌جا تلفن کردیم، این‌قدر حالمان بد بود که باورتان نمی‌شود. در نهایت هم با یک ماشین از ارتش به همراه ۲دانش‌آموز دیگر از روستای خودمان و ۱۰دانش‌آموز دیگر از روستاهای اطراف ساعت ۹:۳۰به آزمون رسیدیم که ساعت ۸شروع شده بود. خدا را شکر توانستیم آزمون را بدهیم.»

مهتاب نهتانی هم دیگر دانش‌آموز روستای حسن‌آباد است که به همشهری می‌گوید حدود ۳ساعت به همراه دوستانش برای تردد معطل مانده‌اند: «شب قبل می‌خواستم بروم، اما گفتند تصادف شده و بارندگی هم شدید بود. استرس کنکور را داشتیم؛ استرس سیل هم اضافه شد. هر طور بود کنکور را دادیم، اما آنطور که می‌خواستم نشد.»

آزمون مجدد از جاماندگان

صحبت‌ فرماندار زیرکوه درباره حل شدن مشکل کنکوری‌ها به خبری اشاره دارد که عبدالرسول پورعباس، رئیس سازمان سنجش کشور روز جمعه، ۷اردیبهشت به رسانه‌ها داد و گفت: «با اینکه نیروهای ارتش سپاه پاسداران همه تلاش خود را برای رساندن داوطلبان آزمون سراسری در شهرستان مرزی زیرکوه که دچار سیل شده بود، به‌کار بستند، اما تعدادی از این داوطلبان از کنکور جاماندند که با پیگیری فرماندار، استاندار و نمایندگان خراسان جنوبی در مجلس شورای اسلامی قرار شد طی چند هفته آینده آزمون اختصاصی مجددی از این جاماندگان گرفته شود.»

جواد قناعت، استاندار خراسان جنوبی هم با بیان اینکه با پیگیری تلفنی صورت گرفته از طریق رئیس سازمان سنجش کشور قرار شد برای داوطلبان بازمانده از سیل در زیرکوه تصمیم جدید اتخاذ شده و مساعدت لازم صورت گیرد، تأکید کرده است که اگر دانش‌آموزی نتوانسته به کنکور برسد، نگران نباشد.

فرماندار زیرکوه هم در این‌باره تأکید می‌کند که فهرست همه جاماندگان ناشی از سیل مشخص است و نیازی به نگرانی دانش‌آموزان از این بابت نیست.

کد خبر 847299 منبع: روزنامه همشهری برچسب‌ها سيل خبر مهم استان خراسان جنوبی کنکور

دیگر خبرها

  • وعده صادق نمایشی از قدرت مکتب کربلا بود
  • روایت سیمین دانشور از دیدار با امام خمینی(ره)
  • پذیرایی خادم الشهدای هرمزگان از زائران در چایخانه حرم مطهر رضوی + تصاویر
  • سرنگونی پهپاد ۳۰ میلیون دلاری آمریکا توسط انصارالله یمن/ حمله موشکی به یک میدان گازی در شمال عراق/ تعویق دیدار بایدن و اردوغان در کاخ سفید/شلیک دو موشک در سواحل یمن به یک کشتی
  • سرنگونی پهپاد 30 میلیون دلاری آمریکا توسط انصارالله یمن/ حمله موشکی به یک میدان گازی در شمال عراق/ تعویق دیدار بایدن و اردوغان در کاخ سفید/شلیک ۲ موشک در سواحل یمن به یک کشتی
  • آخرین تصویر به جامانده از داریوش مهرجویی پیش از قتل/ عکس
  • آخرین تصویر به جامانده از داریوش مهرجویی پیش از قتل
  • آزمون دوباره از ۱۳۵ کنکوری جامانده «زیرکوه»!
  • دیدار و گفت وگوی علی باقری با نماینده ویژه پوتین
  • مراسم بزرگداشت شهید مدافع حرم "محرم علیپور" برگزار شد